پندارپندار، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

پندار من...زندگیه من ❤

حال و هوای پندار یک ساله من

عشق شیرینم آخه تو کی انقدر بزرگدشدی ومن هر روز بیشتر عاشقت میشم داری با شیرینکاریات دل همه رو مبری الان دو روزه خودت بدون کمک کامل بلند میشی و روی پاهای خوشگلت می ایستی و با تمام وجودت میخندی و حالتی به خودت میگیری که ما باید تشویقت کنیم یعنی عاشق این حالتتم ...دیگه اینکه تا میگیم اقا شیر و از خودت یه جور خاصی صدای غرش در میاری جوری که هیچکس نمیتونه و اینش جالبه بعد تا بهت میگیم پیشی چی میگه میگی مییییوووو نمیدونی چقدر شیرین میگی که همه ضعف میکنیم برات ...خیلی راحت کاری که نخوای انجام بدی میگی نهههههه همچین غلیظااااا...😀😀😀
3 شهريور 1395

اولین آرایشگاه رفتن مرد من

دردونه من بالاخره دلم راضی شد تا موهات و کوتاه کنیم راستش اولش خیلی خورد تو ذوقم اخه خیلی عوض شدی مدام با خودم میگفتم بچم غصه میخوره ( که خوردی الان تا سرسری میکنی فوری دستتو میبری سمت موهاتو با دست بهم نشون میدی که موهات نیستند)ولی الان عاشقتم شدی پسر پسر...در ضمن تو آرایشگاه مثل آقاها رفتار کردی و اصلا آقای آرایشگرو اذیت نکردی تازه کلیم خندیدی و رقصیدی هیچ کس باورش نمیشد شما دفعه اولته که داری موهاتو کوتاه میکنی   ...
31 مرداد 1395
1